لطیفه های غضنفر

غضنفر نذر می کنه که اگه امسال تو امتحان کنکور دانشگاه قبول شد، مامانش رو پیاده بفرسته کربلا!

دعای غضنفری: آرزو دارم خدا کنه این سال ها به حق پنج تن الهی آمین!

به یه پشه می گن: چرا زمستونا پیداتون نیست؟ می گه: نه این که تابستونا که هستیم خیل خوب برخورد می کنید!

به غضنفر می گن: بچه کجایی؟ میگه بچه تهرون. می گن: کجای تهرون؟ میگه: جاده تهران - اردبیل، کیلومتر 700!

غضنفر میره خواستگاری، ازش می پرسن: چه کاره ای؟ روش نمیشه بگه قصاب، میگه: لوازم یدکی گوسفند دارم!

به غضنفر میگن: چرا دور میدون داری همش با ماشینت می چرخی؟ میگه: ای بابا ولم کنید، مگه نمیبینید راهنمام گیر کرده!

به غضنفر میگن: از چه گلی خوشت میاد؟ میگه: اقاقیا. بهش میگن: همینو که گفتی رو بنویس. میگه: غلط کردم بابا، رز!

غضنفر به اتاق رییسش رفت و گفت: آقای رییس من برای ازدواج کردنم اومدم ازتون 2 روز مرخصی بگیرم. رییس: یک هفته تعطیلات رسمی بود، چرا عروسی نکردی؟ غضنفر: آخه نمی خواستم تعطیلاتم رو خراب کنم!

یکی به غضنفر میگه: ببین من حافظ کل قرآن هستم. غضنفرم میگه: از این قرآن کوچیکا یا بزرگا؟!!!

غضنفر میره ساندویچی و میگه: آقا ببخشید یه ساندویچ کالباس می خواستم ولی بی زحمت روش خیارشور نزارید. از قضا اون صاحب ساندویچیه هم هم شهری غضنفر بوده. میگه: اتفاقا خیارشور ندارم، می خوای گوجه نزارم؟!!!!

غضنفر یه پری دریایی کنار ساحل میبینه و بهش میگه: من عاشقتم، زنم میشی؟ پری دریایه میگه: آخه من که آدم نیستم. غضنفرم حسش گل می کنه و میگه: تو فکر کردی من آدمم؟!!!

یه مسافری غضنفر رو می بینه، بهش میگه: ما تو این شهر غریبیم، کجا آمپول میزنن؟ غضنفرهم سریع باسنشو نشون میده و میگه اینجا!!!

غضنفر زنگ میزنه پیتزا فروشی و میگه: سلام، ببخشید یه پیتزا میخواستم. یارو میگه: بله، چشم، به نام؟.... غضنفر هول میشه و میگه: آخ آخ ببخشید، به نام خدا، یه پیتزا می خواستم!!

خبرنگار از غضنفر می پرسه: برای امسال محرم چه اهدافی برای هیئتتون دارید؟ غضنفر: بله، ما 10 تا علم اضافه کردیم، 15 تا پرچم، 150 تا زنجیر، 12 تا قمه و 40 تا زنجیر زن جدید و در کل انشاا... امسال تو اهدافمون اینه که بزنیم پدر یزید رو دربیاریم!