ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
یک مشاور میمیرد و در آن دنیا در صفی که هزاران نفر جلوی او بودند برای محاسبه اعمالش میایستد.
اندکی نگذشته بود که فرشته محاسب میز خود را ترک میکند و صف طولانی را طی کرده و به سمت مشاور میآید و به گرمی به او سلام کرده و احترام میگذارد.
فرشته، مشاور را به اول صف برده و او را بر روی مبل راحتی کنار میزش مینشاند ...
مشاور میگوید: "من از این توجه شما سپاسگزارم، اما چه چیزی باعث شده که این گونه با من رفتار کنید؟"
فرشته محاسب میگوید: "ما برای افراد مسن احترام ویژهای قائل میشویم.
ما یک پردازش اولیه بر روی تمامی کارنامههای اعمال انجام دادهایم و من ساعاتی را که شما به عنوان ساعات مشاوره برای مشتریان خود حساب کردهاید جمع زدم.
بر اساس محاسبه من، شما حداقل 193 سال سن دارید !