لطیفه 2

غضنفر سر سفره داد می زده می گفته: بربری بدین! بربری بدین!

بهش میگن چی شده؟ ، میگه: آب تو گلوم گیر کرده




بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar-20.com




شعر بعد از طلاق: یارب آن نوگل خندان که سپردی به منش انقدر لوس و ننر شد که سپردم به ننش!




بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar-20.com


عکاس سر کلاس درس آمده بود تا از بچه‌هاى کلاس عکس یادگارى بگیرد.

معلم هم داشت همه بچه‌ها را تشویق می‌کرد که دور هم جمع شوند.
معلم گفت: ببینید چقدر قشنگه که سال‌ها بعد وقتى همه‌تون بزرگ شدید به این عکس نگاه کنید و بگوئید: این احمده، الان دکتره. یا اون مهرداده، الان وکیله.

یکى از بچه‌ها از ته کلاس گفت: این هم آقا معلمه، الان مرده.




بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar-20.com


اقای مورگان مرده بود.
قبل از اینکه تابوتش را داخل قبر بگذارند یکی از دوستانش درب تابوت را باز کرد و چند سکه انداخت توش.
کشیش ازش پرسید: فکر میکنید این سکه‌ها به دردش بخوره.
ـ اره فکر میکنم پول چند تا بطری آبجو بشه!
ـ ولی اونجا آبجوئی وجود نخواهد داشت پسرم.

ـ فکر نکنم مورگان بتونه بدون آبجو اونجا طاقت بیاره.




بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar-20.com



غضنفر از تاکسی پیاده می شه در و محکم می بنده، و می گه: پدر سگ خودتی!
راننده میگه: من که چیزی نگفتم.

غضنفر می گه: بعدا که می گی




بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar-20.com


سهمیه‌ی بنزین موتور گازی اعلام شد: روزی دو قاشق مربا خوری




بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar-20.com


قاضی: چرا با سر زدی توی صورت دوستت؟
غضنفر: جناب قاضی! خودش می‌خواست، هر وقت من را می‌دید،
می‌گفت یک سری به ما بزن!